خلوت اندیشه

لحظه ای اندیشید و گفت: من از آدم برترم، سجده نمی کنم! خدا او را از درگاه خویش راند... براستی شیطان "اندیشید"؟!!

خلوت اندیشه

لحظه ای اندیشید و گفت: من از آدم برترم، سجده نمی کنم! خدا او را از درگاه خویش راند... براستی شیطان "اندیشید"؟!!

علم بهتر است یا ثروت؟!!

شماره ی 1 با سختی بسیار و مواجه با سختگیری اساتیدی که از علم تنها افتخار آن را دریافت کرده اند و تخصص علمیشان:-0- !!!!!!، از یک دانشگاه سراسری کاردانی کامپیوتر گرفته است. شماره ی 2 کاردانی بهداشت محیط دارد!!! شماره ی 3 کاردانی کامپیوتر خود را از دانشگاه آزاد با معدل 10:37 گرفته است(عجب! مگر آزاد شرط معدل فارغ التحصیلی هم ندارد؟!!) و بلافاصله پس از فارغ التحصیلی هم شاغل آموزش و پرورش شده است!!!! شماره ی 4 با دیپلم تجربی و بدون مطالعه ی قبلی کاردانی کامپیوتر "آزاد" قبول شده است و بدون مرارت کاردانی گرفته است!

اینک 3 آذر است. آزمون کاردانی به کارشناسی دانشگاه آزاد... و شماره ی 1و2و3و4 هر 4 تا هم سطح شده اند!!! چرا؟ برای اینکه پای دانشگاه آزاد که به میان می آید، حرف اول را پول میزند، نه آنچه در کوله بار علمی فرد وجود دارد. هر 4 تا هم سطح و هر 4 تا قرار است مهندسی کامپیوتر را آزمون دهند!!!!!!!  

بهداشت محیط!!!... مهندسی کامپیوتر!!! ربطش را بیابید!!!!

با دانشگاه آزاد تبعیض ها را خواهیم شکست!!!!!

 

در حاشیه ی کنکور از زبان شرکت کنندگان سال های پیش:

1- " برو بابا این کنکورا فرمالیته است. "هر کی شرکت کنه قبوله." کی به رتبه ی علمی و اینکه کاردانیت چی بوده دقت می کنه؟ مهم اینه که می خوایم پول بدیم!!!!!!!!!!!!"

2- عده ای از شرکت کننذگان شاغلین ادارات بودند که به امید قبولی صد در صد و ارتقای مدرک و در نهایت حقوق در رشته هایی بسیار پیش پا افتاده تر از کاردانیشان کنکور می دادند!! فقط لیسانس مهمه!!!

 

و اما علم بهتر است یا ثروت؟!

از همان زمان که بچه بودیم عادت کردیم فوری جواب دهیم: "علم" و در انشاهامان بنویسیم: "چون علم سرمایه ی زندگیست. با علم میتوان به ثروت هم رسید!!!" و بعد هم 20 و قهقه ی شادی کودکانه... و دریغ که نمی دانیم سر خودمان با این انشا نوشتن هامان کلاه میگذاریم...

و خواهد رسید روزی که در دفتر انشای فرزندان خودمان بخوانیم:

"ثروت بهتر است!! چون با ثروت می توان بدون رنج و سختی علم راخرید. تا بالاترین مدارج!!!. البته آنکه ثروت ندارد را هم راهی هست!!! تمام زندگی خود را وقف کند تا بالاخره بعد از سال ها به علم دست یابد. و سپس... شاید به ثروت نیز دست یابد!!.." و آنوقت هم 20!!

 

به نظر شما این قبیل دانشگاه ها گامی برای افزایش سطح علمی جامعه است یا حربه ای برای...!!!؟

اما آنچه مسلم است این است که با چنین شیوه های گزینش دانشجو و با نوع برخورد و ارزشیابی که حتی در دانشگاه های سراسری صورت میگیرد، روزی خواهد رسید که عده ی زیادی از نخبگان جامعه را به انزوا خواهیم کشاند و به جای آنان ثروتمندان بی علم که شاید از دانشگاه تنها نام آن و... را بدانند، را در مسیر تلاش برای علم خواهیم گمارد. بدین ترتیب براستی به کجا خواهیم رسید؟...

 

 

پینوشت 1: به صراحت تاکید می کنم: به هیچ عنوان قصد انتقاد از دانشجویان این دانشگاه ها رو ندارم. فراموش نکنیم به خاطر همین شیوه های غلط، مستعدان بسیاری داریم که ناچار به تحصیل در دانشگاه آزاد شده اند. و فراموش نکنیم نخبگان زیادی در زمینه های علمی در کشور داریم که از دانشگاه آزاد فارغ التحصیل شدن... مقصر دانشجو نیست. مقصر...

 

پینوشت 2: ... امشب با حسی عجیب دلتنگتم...

گرفته حجم دلم را غمی به وسعت عشق

به انتظار طلوعی ز سمت رویت عشق

بارالها دریاب...

 

 

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
علی یکشنبه 5 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:02 ق.ظ http://www.tamas.blogsky.com

سلام
مثلا کدومشون؟

سیاوش یکشنبه 5 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:51 ب.ظ http://khargh.blogsky.com

درود ...
دوست عزیز و بزرگوارم سپاسگذارم از کامنت زیبا و تکمیلی تان .. در ضمن از متن قبلی تان بسیار خوشم آمد و موافقم ! پاینده و پوینده باشید ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد